عدهای از کاربران فضای مجازی افغانستان نه به خاطر این که اسراییل خوب است بلکه به دلیل این که ایران دشمن اسراییل است، به اسراییل متمایل شدهاند….!
به رغم کشتار ۳۴ هزار غیرنظامی از جمله هزاران کودک و زن در شش ماه گذشته توسط اسراییل در غزه، هنوز عدهای از کاربران فضای مجازی و به خصوص کاربران افغانستانی، به اسراییل تمایل دارند. گاهی این تمایل از مرز گرایش عبور میکند و به خود شکل همدردی با اسراییل میگیرد. در این میان شماری نیز این تمایل را در مخالفت با محورهایی که علیه اسراییل میجنگند، نشان میدهند.
سوال اساسی این است که چرا این عده آگاهانه و غیرآگاهانه در جبهه اسراییل قرار گرفتهاند؟ برای پاسخ به این سوال، گزینههای زیر قابل طرح هستند اما نتیجهگیری نهایی به خوانندگان واگذار میشود.
۱- خبرگزاریها و غولهای رسانهای مشهور و تأثیرگذار جهان شامل هزاران وبسایت، روزنامه، مجله، تلویزیون و شبکههای اجتماعی، در اختیار حامیان اسراییل است. رسانههای حامی اسراییل که به زبانهای زنده دنیا از جمله زبان فارسی برنامه پخش میکنند، عمدتاً در دو بخش که یکی جریانسازی و دیگری سبوتاژ و انحراف وقایع از مسیر خود است، فعالیت میکنند. این رسانهها اکنون در یک اقدام نرم و با شیوههای مختلف به حمایت از اسراییل برخاستهاند. لذا در جهان هیچ نقطه و انسانی نیست که کموبیش از تأثیرپذیری رسانههای همسو با اسراییل در امان باشد. غیرطبیعی نیست که در چنین شرایطی، شماری از شهروندان افغانستان و کاربران فضای مجازی این کشور هم تحت تأثیر رسانههای همسو با اسراییل قرار بگیرند.
۲- فضای خبری جهان، جنگ روایتها است. هر کسی در این جنگ، هدف، دیدگاه و خواستههای خود را از رویدادها روایت میکند. ابزار نشرِ روایت نیز قدرت و رسانه است. هر کسی قدرت و رسانه بیشتری داشت، روایت او بیشتر مورد توجه و قبول واقع میشود. این که هنوز جهان با کشتار ۳۴ هزار زن و کودک فلسطینی تکان نخورده است، به جنگ روایتها برمیگردد. در جنگ روایتها، رویدادها به گونهای روایت میشوند که مخاطب، توان تجزیه، تحلیل و قدرت نتیجهگیری را نداشته باشد. مثلاً در گزارش اخیر سازمان ملل آمده است که در جنگ غزه، ۱۰ هزار زن کشته شدهاند اما این که چه کسی این زنان را کشته است، معلوم نیست. چرا معلوم نیست؟ چون اگر معلوم شود که اسراییل این زنان را کشته است، مخاطب به تجزیه و تحلیل رویداد نزدیک میشود و نتیجه میگیرد که اسراییل یک رژیم خونریز و جنایتکار است و حامیان این رژیم نیز در جنایت اسراییل دست دارند. بنابراین حامیان اسراییل، در چگونگی روایت رویدادها دست میبرند و آنچه خود میخواهند روایت میکنند. به همین دلیل هنوز بسیاریها عمق درد و جنایت را در غزه حس نکردهاند و در همسویی با اسراییل قرار دارند و یا در صورت خوشبینانه، در برابر جنایتهای اسراییل بیتفاوتی اختیار کردهاند.
۳- در حال حاضر کشورهای زیادی مانند آفریقای جنوبی در برابر اسراییل قرار گرفتهاند اما هیچ کشوری مانند ایران در خط مقدمِ جنگ با اسراییل قرار ندارد. در این میان، عدهای از کاربران فضای مجازی افغانستان نه به خاطر این که اسراییل خوب است بلکه به دلیل این که ایران دشمن اسراییل است، به اسراییل متمایل شدهاند. به عبارتی، آنها بین «تز» و «آنتیتز»، تز را به دلیل دلخوری از آنتیتز، انتخاب کردهاند. چرا این اتفاق افتاده است؟ چون آنها در گذشته از سوی ایران نامهربانی دیدهاند و دلِ خوشی از این کشور ندارند. این عده سالها در ایران زندگی کرده و میکنند و بارها رفتار نامناسب کارگزاران ایرانی را در برابر خود دیده و میبینند. آنها در ایران طعن شنیدهاند، تحقیر شدهاند، توهین شدهاند، محرومیت کشیدهاند و مورد تبعیض قرار گرفته و میگیرند. لذا ناخودآگاه در ضدیت با ایران و با هدف انتقامگیری روحی و روانی از این کشور، چراغ سبز به اسراییل نشان میدهند. در بین این عده، نه تنها عوام بلکه شماری از اهل قلم افغانستان نیز قرار دارند که در ایران زندگی و تحصیل کرده و اکنون در شماری از رسانههای داخلی و برونمرزی افغانستان فعالیت میکنند.
۴- اسراییل در سه دهه اخیر سرمایهگذاری زیادی روی افغانستان انجام داده است. هرچند «بخش افغانستان» اسراییل به صورت مخفیانه فعال است اما گاهی گزارشهایی از گستره فعالیتهای آن منتشر میشود. حاصل این فعالیتها، تشکیل انجمنهایی تحت عنوان «دوستی اسراییل و افغانستان» است. این انجمنها نیز به نحوی غیرمستقیم روی تفکر عدهای تأثیر گذاشته و آنها را به اسراییل متمایل کرده است. در این میان، گزارشهای متعددی از حمایت مالی اسراییل از شماری رسانههای برونمرزی افغانستان مانند «افغانستان اینترنشنال» وجود دارد که این گزارشها نیازمند راستیآزمایی بوده و نمیتوان صرفاً به خاطر همسویی این رسانه با اسرائیل، نتیجهگیری کرد. البته هرچه باشد، چنین رسانههایی نقش خود را روی مخاطب افغانستانی برای گرایش به اسراییل دارند.
۵- نکته حایز اهمیت در تلاشهای اسراییل برای جذب و جلب توجه مردم جهان به خود، استفاده از دختران و بانوان جوان در نهادهای اطلاعاتی و نظامی این رژیم است. وفور انتشار تصاویر دختران ارتشی اسراییل در رسانههای فارسیزبان اسرائیلی مانند «اسراییل به فارسی» تصادفی نیست زیرا ارتش اسراییل با استفاده از پدیدههای روانشناختی، میداند که دل عدهای با دیدن تصاویر بانوان زیبا در ارتش اسراییل نرم میشود و بدون اراده، حسی از همسویی و همدردی با اسراییل پیدا میکنند. در سلسله مطالبی، نقش زنان و دختران را در پیشرفت اهداف اسرائیل، مرور کردیم.
۶- در حال حاضر دین، مذهب و زبان، سه نماد جبهه مخالف اسراییل است. آنان که با دین اسلام، میانه خوبی ندارند و یا به دلیل رفتارهای کارگزاران اسلامی، از دین اسلام دلزد شدهاند، ناخودآگاه از نگاه فکری در جبهه اسراییل قرار گرفتهاند. تعصب و بدبینی به مذهب تشیع نیز باعث گرایش به اسراییل و یا حداقل بیتفاوتی در برابر اسراییل شده است زیرا جریانهایی که اکنون در برابر اسراییل قرار دارند، عمدتاً شیعه هستند. از دیگر شاخصههای جبهه مخالف اسرائیل، زبان فارسی است. البته عربزبانها نیز در بین مخالفان اسراییل قرار دارند ولی زبان فارسی اکنون به عنوان نماد جبهه مخالف اسراییل شناخته میشود. با توجه به اهمیت زبان فارسی در جنگ با اسراییل است که رژیم صهیونیستی در تشکیلات خود، جایگاه ویژه را برای زبان فارسی اختصاص داده و فارسیزبانان زیادی را استخدام کرده است. سخنگوی فارسیزبان ارتش اسرائیل، نمونهای از توجه اسراییل به زبان فارسی و فارسیزبانان است. در این میان، عدهای که با زبان فارسی میانه خوبی ندارند نیز حس نزدیکی به اسراییل پیدا کرده و با قلم و اندیشه خود در صدد تضعیف جبهه مخالف اسراییل هستند.
۷- در متون دینی و روایی اسلام، آمده است که ارتکاب معصیت و گناه که شهوترانی و خوردن لقمه حرام را نیز دربرمیگیرد، باعث اشتباه در تشخیص حق و باطل و دوری از مظلوم و نزدیکی به ظالم میشود. این گزینه را شاید عدهای قبول نداشته باشند ولی ما اکنون عملاً میبینیم که شماری در جهان اسلام و فراتر از جهان اسلام، کشتار هزاران زن و کودک را در غزه نادیده گرفته و به ظالمان که عامل این قتلعام هستند، تمایل دارند.
محمد مرادی