اسدالله خالد در بیداری خواب می بیند


اسدالله خالد با گفتن این که « دشمن را درلانه اصلی اش هدف قرار می دهیم» خیلی زودهنگام خود را به دهان مطبوعات انداخت. این سخن کوتاه، برای مردم رؤیایی و شیرین است؛ مگر نتیجه اش بسیار تلخ و نا امید کننده است.

به این دلیل که هیچ کاری در رابطه به حمله بر پاکستان یا ایران از دست مشارالیه پوره نیست؛ و اندرین باب اصلاً نیازی به بحث ندارد. این سخن دربهترین حالت، گدودرهم کردن مؤقتی تلاش های دپلوماتیک خلیلزاد می تواند محاسبه شود. مشکل امریکا و خلیلزاد هم، تنها پاکستان نیست؛ ایران و روسیه نیز هست. هیولای چین- متحد پاکستان، رقیب هند- هم دربازی شامل است.
علاوه بر پاکستان، قطر، ابوظبی، عربستان، مشهد و ریاض نیز در زدوبند اردوگاه منطقه ای فعال اند و خود را به نحوی، هم پیمان وصاحب «طالب» می دانند.
اما رُخ اصلی این موج سواری خیالی چیز دیگری است. اسدالله خالد نشان داد که از تحلیل واقعی اوضاع افغانستان عاجز است. اول این ابزار هدف قرار دادن مثلاً اماکن بودوباش شورای کویته در اختیار و توان اسدالله خالد نیست. به طیاره های فوق پیشرفته، تسلیحات مهیب و سنگین، داشتن آماده گی دربرابر واکنش های بعدی پاکستان و ده ها مورد دیگر نیاز است که باید مترتب باشد. گیریم که همه چیز فراهم باشد؛ مگر امریکا و حکومت کابل اجازه زدن چنین قمار کلان را به او می دهند؟ آیا صبح فردای این «هدف» قرار دادن را پیش نظر خود مجسم کرده است یا آن که به سوررئالیزم جنگی مبتلا شده است
معلوم می شود که دیدگاه اسدالله خالد از نظر سیاسی و تحلیل استراتیژی امریکا و ناتو و همچنان موقعیت به شدت آسیب پذیر افغانستان نیز می لنگد.
این لاف زنی که زودی یک عکس الحرکت دردناک را به دنبال خواهد داشت، در روز اول ضرورت نبود. هیچ کسی، از شوروی تا امریکا و ناتو تا کنون نتوانسته است که تخته های خیز «جهاد» را در خاک پاکستان هدف قرار دهد. ازین چپه خوانی اوضاع می توان از همین حالا حدس زد که روزهای آتیۀ موصوف در وزارت دفاع چه گونه خواهد بود

گزارشنامه افغانستان