The Myth of Persecution

نوابی

  افسانةى شکنجة و ازار

چاينل زندگى TV در ويبسايت اقاى همايون ، پنجم اپريل ٠١٨ ٢ شاة دو شمشيرة ) قيس بن ليث (

اشتر مست يا بگفتةى فردوسى ” ديو پليد ” را شهيد بخواند کة نزديک بود شاخ بکشم و منکة در اکثر تاليفات خود حتا در کتاب – Secularism in Afghanistan ويرا شيمر عرب خواندة ام . دو سال پيش من مضمون بستة بة فرخندة ، کة او از جانب عاشقان محمد کة اوشان را نميتوان ادم گفت يا تاريخ اگر از چنان عصر بى مانند شهادت بدهد بة نشر رساندة بودم و در بخش چگونگى شاة دو شمشيرة چند ورق ناولى هم بنوشتم . صراحتگويى و روش ساختن دروغها ضرورت استاذانةى ماست تا اعترافکرد کة اديان ه مَش افسانة استند رجوع کنيد بة سورهٴ يوسف عبارت سوم .کان چهل و يک زير و زبر دارد، و کليمةى شهيد و شهادت کة براى نخستين بار در فرهنگ يونان ، يهود ، و رومنها پديد امد کان جهت مذهبى نداشت و مسيحيون انزمان بودند کة از طريق انتحار در راة حضرت عيسى ، نصيب شدن تاج شهادت را عنوان کردند کة تجاوز، غنيمت ، تجاوز ، بردة دارى ، دو شمشيرة شدن فسق و فساد شامل اجنداى ايشان نبود يا ازادى مردم را غصب کردندى يا در عوض بة انها بهشت بفروختندى ؟.

حديث روزة نگويم گل بهشت نبويم …. جمال حور نجويم دوان بسوى تو باشم ” سعدى “

اينها غارتگران ، رهزنان ، و سياة مگسان سرور کائنات ؟ “يعنى اوست کة همة کائنات را خلق کرد ” مادران ، دختران ، خواهران و خانمهايى ما را زير نام اموال غنيمت ، ملکيت خويش بخواندند و شرعى بة انها تجاوز کردند و بعد پاى پيادة اوشان را بة جزيرةالعرب بردند و در بازار هايى بردة فروشى بة ليلامشان گزاشتند و من سفلة بيخبر ميهن فروش حرامزادة چسان ميتوان اسم پهلوان ، کاکةى دلير کابلى را کة او سر اين دوشمشيرةى وحشى را از تن جدا کرد از ياد ببرم يا اگر سنگهايى زيارت اين دشتى نا پاک را بوسة بزنم و باز شهيدش بخوانم يا چرا منار ازادى کاکهٴ کابلى را کان مايةى سربلندى و افتخار مردم کابل و خراسان زمين است انجا بة اهتزاز در نياورم ، لذا از همة کاکةهايى هموطن خود ميخواهم تا اتحاديةىخود را بسازند و اين روز بزرگ را همة سا لة جشن بگيرند. از چاينل زندگى ، بسيار سپاسگزارم کة براى نخستين بار از مطلب نهايت با ارزش تاريخى کة ميهن ما در سدهٴ هفت دستخوش تجاوز و ترور سپاهيان محمد The confounder در سر قيس بن ليث جنرال عرب قرار گرفت بة ذهن تاريخ ميسپارند کة شهيد شاة دو شمشيرة چة کس است ؟ بيايد از همة نخست پيرامون پديدةى شهيد بستة بة ائين انتحالى تازى بة گفت و گو بنشينيم کة شهيد يعنى چة : افسانةى شهادت : مسيحيون سابق چسان اختراع کردند قصةى شهادت را کة -Candida Moss يک پروفيسور تيستامينت تازة و مسيحيون پيشين در دانشگاة Notre Dame در کتاب خويش چاپ سال ٢٠١٣ بة ان اشارة کردة است . Moss در تيسيز يا دفاعيةى خويش چنين استدلال ميکند کة ايديايى باستانى يا فرهنگى ” عصر شهادت ” ، کة مسيحيون ازسوى مقامات امپراتورى روم اذيت شدند و در ترس زندگى ميکردند کة مبادا بة نزد شيرها انداختة شوند ، بلکل افسانة ميباشد . انجا کة مسيحيون از جانب مقامات امپراتورى روم هرگز دوامدار هدف شکنجة قرار نداشتند .. شکنجةى رسمى و ازار مسيحيون بة دستور امپراتور روم در سة سد سال نخست در تاريخ کليسا دوازدة سال ادامة داشتة است . اکثر قصةهايى شهداى انفرادى اختراع خالص استند ، و حتا عتيقة ترين و غالبا” تاريخى درست قصةهايى شهدا و شکنجةهايى انها عوض شدة استند و دو بارة نوشتة شدة استند از سوى مولفين اخر ، لذآ دشوار است تا دانست بة يقين کة واقعا” شهدا کدامشان چة انديشيدند ، چة کردند يا چة گفتند.

  شهادت پيش از مسيحيت : اينجا کتاب نامبردة تشريح ميکند ريشةى لغت “شهيد ” را از فرهنگ يونانى و چگونة ان استفادة شد از جانب مسيحيون تا عاشقان از مسير انتحار اهميت حضرت عيسى را بلند ببرند ﴿ ١ ﴾ ٢٧.. ٢۶ Moss ميافزايد کة در سنت و رسم مسيحى عقيدة بر اينست کة شهادت در اعصار گزشتة وجود نداشتة است . وى پيش رفتة استدلال ميکند بودند انجا نمونةهايى شهدا در يهوديت پيشين ، در يونان ، رومنها ، کة خصوصيات دينى نداشتند. ﴿١ ﴾ .۵٢ انها در بالاى سر درگزشتى ذکر ميکردند يا سخن ميگفتند يا استشهاد ” گواهى ، شاهدى ، چشم ديد ” خودها را در ارتب اط از بزرگى انها بيان ميکردند مثلا” بسر تابوت Socrates و معليم سالکدهٴ يهودى ——Eleazar Moss ادامة دادة ميگويد کة انها عبارات بة سختى نفوذ کردند ذکر و استشهاد را در مسيحيت تا ان سرحد کة ” مسيحيون پزيرفتند ايدياى ايشان را راجع بة شهادت و برخى وقت خود قصةها را در اصل بحرف ايتالوى “ (italics in originl) ” از هر دو يهود پيشين و نويسندگان pagan ) مشرک و بت پرست( ” “. 80 {1}

” Historicity صحت تاريخى ” اين است مرکز تيسيز کتاب کة نويسندگان قديم بسر شهدا و شهادت گزارش واقعات غير قابل باور را شرح دادة اند . Moss تشخيص مي دهد اکثر منابع موجود مانند اسناد شهدا را ، فراتر از حقيقت بطور استادانة، اراستة ، درست تمثيل کردة اند. ﴿١﴾ ٨٧ قبلا” ياد اورى شد کة شاهدى ، گواهى دادن ، از حادثهٴ ، در فرهنگ يونانى ، يهودى و رومنها وجود داشتة است کة جهت دينى ندارد و در مسيحيت کليمةى شاهدى بة يک افسانةى مذهبى تاج شهادت عوض شدة ميباشد يعنى کسانکة در عشق حضرت مسيح خويش را انتحار ميکنند شهيد استند ايشان پاداش فزيکى تاج شهادت را” مفتخَر شدة فورا بة جنت ميروند. افسانةى شهيد ، اختراع مسيحيون چند سد سال بعد در جزيرةالعرب رخنة کرد .. انجا مرد خود را پيامبر بخواند و کليمةى شهيد را کة ان قبلا” در سنت عرب عموميت نداشت بر عکس تعبير و تفسير کتاب بايبل ، اهميت فزي کى ” غنيمت ” ، بيالوجيکى ، ” حور و غلمان ” سايکولوجيکى ” فراشهوتى ” ، و سياسى ” قدرت ” را خيلى برجستة نمود . شهيد بهترين افزار خيالى ” دروغ شاخدار ” کة محمد را نة تنها پيامبر اولين و اخرين بساخت بلکة امپراتور جزيرةالعرب همچنان ؟. بيايد شائستگيهايى اخلاقى ، صداقت ، و ارزشهايى اجتماعى اين دو پيامبر را در دو تلهٴ ترازو بياندازيم مى بينيم کة عيسى بسوى زمين نزول ميکند و محمد سوار بسر اسپ بالدار Pigasus بسوى اسمانها اين ازمايشت کة سنگينى و سبکى دو شخصيت را تمثيل ميکند ؟

  انگليسها ، امريکايهايى سست ، خاندان سعود ، دشمن انسانيت .. از نهايت ترس ، دست وپاچگى نظام دموکراتيک عفغانستان کة ان از نيرومنترينش در جنوب شرق اسيا بود نزد فالبين هندى بة هندوستان برفتند تا وى براى ايشان سر نوشت تعين بکند. اينها ايدياليستهايى بيمار از نهايت سراسيمگى بة کتاب تاريخ زدهٴ محمد ، قران روى اوردند ، قرانهايى عظيم را تةى قول زدة درون مزگت خانةها شدند و قولة زدند کة اسلام در خطر است براى مثال خانم – Jean Goodwin ويکة تبليغات زهر اگين را بضد روسها در عفغانستان براة انداخت بطوريکة مجاهدين روسها را در قفس مياندازند و از چنگگ قصابى لکتابشان ميکنند ، لوس انجلس تايم ان کتاب پر از دروغ را از شمار بهترين کتابها خواندة است کة تا حال نوشتة شدة ميباشد . پروپاگندهايى کة عفغانها را يکدم در ستيج کوما بنشاند و در عشق و شوق حوران چهاردة سالة کة انها پس از سپرى شدن چهاردة سد سال هنوز چهاردة سالة استند خودها را چون سپاهيان ناپليون در اتش انداختند و شهيد شدند. انجا دو برادر سفلة در غور يکى ان ، تانک روسى را با شمشير ميکوبيد کة شمشيرش از ميان دو تا شد و ديگرش با پوش شمشير ، مسابقهٴ و پيشکى زدن شهادت در ميان عفغانها چنان بالا گرفت تا کة يکى بمب شهادت را در مقعد خويش تعبية نمايد و وحشى ديگر از همين قماش کة با سران بريدة فتبال بکند.

  دلايل پيگيرى و ازار بسيارى باورمند استند ، رومنها کة خويش را بخورند و سفارش قربانى از سيمايى بدهند کة ان بة امپراتور اشوبگر و فتنة انگيز يا خيانت معلوم شود انکة بستگى بة مذهب ندارد بلکة بة شورش سياسى .

) تکية بر زندةگان کنيد اى قوم …. تاج بر فرق مردةگان نزنيد ( ” رازق فانى “

اين رسالت هر دانشمند يک جهانة است کة با بهرة گرفتن از عصر کامپيوتر ، انترنيت ، مخآبرات ، ازادى بيان ، عناصر حکمت و فضيلت در ارتباط با منطق و درک مستقيم در قسمت گشايش قضايايى مبهم و پيچيدة چون پديدةى شهيد استدلال استادانة و مسئولانة نمايد کة صنعت شهيد و شهادت يک پديدةى خيالى و سياسى است و دستگاة گدايگر ، وزارت قبايل ، يک نهاد خرکون .

زندة باد جنبش – Atheism در عفغانستان