فریب و دروغ صلح در نشست کابل
صلح با طالبان، آخرین تیر ترکش رییس جمهورِ آشفته ای است که در نفس های پایانی حکومت خود مغلوب سیل مخالفان شده در حالیکه نشست کابل نمایشی می باشد از سخنرانی های به تکرار در فریب و دروغ
به گزارش سایت همایون بنقل از شبکه اطلاع رسانی افغانستان ، صلح یا جنگ با طالبان، سوالی می باشد که حداقل از هفده سال گذشته تاکنون در صدر نشست ها و اخبار بوده اما قدرت یابی گروه درهم شکسته طالبان پس از سقوط نشان می دهد که امریکا از ابتدا حکومت های افغانستان را در راستای بقای طالبان سیاست گذاری کرده است.
در حالی که کمتر از صد روز به پایان حکومت وحدت ملی حداقل در این دوره باقی مانده، اشرف غنیِ محاصره شده میان مخالفان گسترده حکومتی با تمامی توان در پی رسیدن صلح با طالبان است تا بقای حکومت خود را در پنج سال آینده تضمین کند.
نشست پروسه صلح که در میان خشم گسترده مردمی و سیاستمداران اولین دور خود را در ماه جوزا سال جاری تجربه کرد و حتی وزیر خارجه در آن فرصت حضور نیافت، قرار است چهارشنبه، نهم حوت با حضور نمایندگان 25 کشور و سازمان های بین المللی در کابل برگزار شود در حالی که حکومت خواهان گفتگوی های صلح با طالبان است.
غنی جدای از ادعاهای بی اساسِ سه سال و اندی ریاست جمهوری از پیروزی ها در میدان های نبرد علیه تروریستان تا مبارزه با فساد و اصلاحات تنها افتخاری که در کارنامه دارد، توافقنامه صلح با حکمتیار می باشد اما صلح با طالبان ناممکن تر از آن است که بخواهد تا پایان حکومت وحدت ملی به سرانجام برسد زیرا چالش های بس بزرگتر بر سر راه می باشد.
ریاست جمهوری، صلح با طالبان را محور نشست کابل عنوان کرده و رسیدن به توافق با پاکستان برای دست کشیدن از حمایت گروه های تروریستی در حالی که مخالفان مسلحِ به تعبیر اشرف غنی پس از سخنان ترامپ تبدیل به گروهی شد که فرصت صلح را از دست داده و باید آن را در میدان های نبرد جستجو کنند اکنون بدل به طرفی شده که حکومت با هراج تمامی داشته های خود خواهان صلح با آنان می باشد.
در این میان، طالبان که از ابتدا بر مبنای سیاست های پس پرده برای نابودی و تداوم جنگ در افغانستان شکل گرفته و طی دوران جدید از حاشیه امن حامیان خارجی و داخلی برخوردار بوده، نه تنها تمامی راه های رسیدن به گفتگو را از میان بردند بلکه با حمله های گسترده، مردم را قربانی و پایتخت را در انتحاری های به تکرار غرق خون می کنند.
و هرچند غنی با توسل به تبلیغات و فرافکنی دم از موفقیت های بزرگ در هر زمینه ای می زند، اکنون برای مقابله با سیل عظیم مخالفان می خواهد از خود رییس جمهور با اقتدار حداقل در مقابل جامعه جهانی به نمایش بگذارد در حالی که تهی از توان و ظرفیت گفتگو با این گروه تروریستی است آنهم زمانی که در سردترین روابط با پاکستان قرار دارد.
از سوی دیگر، اگر توافق صلح با طالبان روی میز کاخ سفید و به طبع آن حکومت باشد، نیازمند ثبات در مرحله نخست و سپس برتری نظامی و توافق منطقه ای و جهانی است که اکنون نظام برحال نه تنها قدرت حفظ ثبات حداقل در پایتخت را ندارد بلکه خود عامل اصلی براندازی اختلاف های درون حکومتی و قومی می باشد که سبب چنین گستردگی ناامنی در جای جای کشور شده است.
حضور امریکا در کشور برای بقای تروریست بوده و تمامی لشکر کشی ها و رقم های کلان هزینه و کمک ها تنها برای سرپوش گذاشتن بر استفاده ابزاری از تروریسم در منطقه برای مقابله با رقبای همچون روسیه و ایران می باشد و برهمین اساس، طالب از میان نمی رود و صلح آن، فریب است و اگر تاریخ مصرف این گروه نیز به پایان برسد داعش برای جایگزین شدن در شمال حضور دارد.
اگرچه نشست صلح کابل، نمایشی از جانب ارگ آنهم در سطح معاونت وزات های خارجه کشورها می باشد که با سخنرانی های به تکرار پایان خواهد یافت اما تنها نتیجه ای آن، کنار زدن روسیه از محور این گونه نشست در خصوص افغانستان است که به ابتکار امریکا و توسط حکومت اشرف غنی عملی شد.
و می ماند گدایی صلح حکومت از طالبانی که خون کودکان، زنان و مردان بی گناه را در انتحاری و حمله ها فرش خیابان ها می کند و مردم را مجبور به زندگی در هراس و فقر در کنار از میان بردن هر فرصتی برای امنیت، سازندگی و رشد اقتصادی
+++++++++++++++++++++
روز چهارشنبه ما نشست دوم کابل را خواهیم داشت و در این نشست بحث چگونگی صلح افغانستان و مبارزه با هراس افکنی که در قالب صلح و جنگ بحث می شود دو محور بنیادین این نشست است.
به گزارش سایت همایون بنقل از شبکه اطلاع رسانی افغانستان ، مسعود ترشتوال سخنگوی جبهه ملی نوین افغانستان در برنامه «تحول» معتقد است جنگ را خارجی ها به افغانستان آورده اند و تا آنها نخواهند هیچ نشستی برای صلح تاثیرگذار نخواهد بود و افزود: بازیگر اصلی در مساله صلح و جنگ، افغانستان نیست. صلح را در افغانستان کسانی می توانند بیاورند که جنگ را آورده اند. جنگ را مردم افغانستان نیاورده اند. عوامل خارجی قطعا بسیار دخیل تر از آن چیزی است که ما می پنداریم. ما خود شاید ابتدایی ترین هزینه ماموران حکومت را نداشته باشیم چطور می توانیم اینقدر پول را برای جنگ هزینه کنیم. پس نه پول جنگ به دست ما است و نه پول صلح.
وی، جنگ افغانستان را جنگ بیگانه ها می داند نه جنگ داخلی و افزود: همه ما می دانیم که یک جنگ ماهیت استخباراتی دارد ماهیت بیرونی دارد و جنگ افغانستان، جنگ دیگران در افغانستان است. متاسفانه داخلی ها، این جنگ بیرونی ها را توجیه می کنند و یا آن را تقلیل به یک جنگ داخلی می دهند و جنگ قومی می گویند و این بسیار جفا به مردم است. علاوه بر این از صلح هم سوء استفاده می شود و به عنوان یک ابزار به کار می رود و نشست ها حالت سیاسی به خود می گیرد و اهداف سیاسی مقدم بر اهداف صلح طلبانه و تکنیکی است.
++++++++++++++++++++++++
متهم ردیف اول، کرزی است نه غنی
هرچه امروز اشرف غنی به عنوان نماینده ی پشتون های منتخب غرب، برداشت و درو می کند؛ محصول همان بذرهای معیوب و تخم های تفرقه ای است که دیروز کرزی پرورش داد
نیم نگاهی اجمالی به دوران ظاهرا 12 ساله ی حکومت حامد کرزی بر روان و ذهنیت مردم ملکی و مجاهدان و سران سیاسی و چهره های شاخص کشور که در باطن به مراتب طولانی تر از این است و تا سالیان متمادی دوام خواهد داشت و قیاس مع الفارق آن با دوران کوتاه حکومت اشرف غنی که در همان دو سال نخستین دولت وحدت ملی خلاصه می شود؛ نتایج شگرف و قاطعی بدست می دهد از جمله اینکه:
اینکه در ابتدا باید اذعان کرد هرچه امروز اشرف غنی احمدزی به عنوان نماینده ی پشتون های منتخب غرب برای جایگزینی حامد کرزی و ارگ نشینی، برداشت و درو می کند؛ محصول همان بذرهای معیوب و تخم های تفرقه ای است که دیروز رییس جمهور پیشین کاشته و آگاهانه آنان را پرورش داده است.
از آنجا که بر کرسی قدرت نشستن و بدست گرفتن عنان اختیار حکومت در افغانستان ملزوم سرسپردگی و خوش خدمتی برای غربی ها است و حمایت قدرت های جهانی را می طلبد؛ باید امریکا را پیروز میدان نبرد پشتون ها با دیگر اقوام و در مقابل انگلیس و اتحادیه ی اروپا را محکوم به شکست ابدی در این وادی دانست.
در واقع هرچه امریکایی ها در تلاش برای خدشه دار نکردن ظاهر و وجهه ی سیاسی حامد کرزی موفق بوده اند و راه را برای گریز وی از به گردن گرفتن و مسوولیت مستقیم قصورات فاحش حکومتی چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی باز گذاشته اند اما برای انگلیسی ها اوضاع بگونه ای دیگر رقم خورده است.
دیگر جوامع غربی از جمله اتحادیه اروپا و بخصوص انگلیس که بدنبال قد علم کردن در برابر یانکی ها و عقب نماندن از قافله ی قدرت و سلطه بر جریانات سیاسی و امنیتی منطقه بوده اند؛ تیشه به ریشه ی اشرف غنی زده اند و بدین منوال که پیش می رود وی دیگر امیدی به بازگشت به قدرت و مشروعیت در ارگ ریاست جمهوری را هرگز نخواهد داشت.
بر کسی پوشیده نیست و نیاز به هیچگونه طول و تفسیری ندارد که رییس جمهور محکوم به شکست و انزوای کنونی که با هر گامی که برمی دارد و با هر تقلایی که می نماید بیش از پیش در این مرداب فرو می رود؛ ناخواسته و ناخودآگاه جور ندانم کاری ها، خیانت ها و خطاهای فاحش رییس جمهور متظاهر پیشین را می کشد و تيوری توطیه ی حامد کرزی و امریکایی ها کار را برای اشرف غنی و انگلیسی ها بدین جا کشانیده است.
.