با بحران اقتصادی در جهان سرمایه و تشدید استثمار، زحمتکشان امریکا، کانادا، آسترالیا و اکثر کشورهای اروپایی سالهاست که دست به اعتراضات گسترده زده، جادههای این کشورها روزی نیست که شاهد تظاهرات وسیع اقشار نادار جامعه نباشد. هنرمندان آزادیخواه و مترقی نیز با هنر شان در جنبشهای تودهای و ضدجنگ سهم فعال و موثر ادا میکنند. آنان سرودخوانان با موج خروشان مردمی بهجان رسیده از ستم و استبداد یکجا شده صفوف مبارزان را رنگ دیگری میبخشند.
«ما تسلیم نمیشویم!» از سرودههای گروه موسیقی فرانسوی به نام (HK et Les Saltimbanks) است که به سرود زحمتکشان فرانسه بدل شده و در گردهمایی های اعتراضی شان آنرا یکصدا سرداده کاخ های ستم را به لرزه درمیآورند. من این کلپ را با زیرنویس فارسی تقدیم خوانندگان سایت «حزب همبستگی افغانستان» مینمایم.
این گروه در سال 2006 به رهبری کدور حدادی تشکیل گردیده و در اکثر آهنگهای شان نابرابریهای اجتماعی و ستم سرمایهداری را افشا نموده زحمتکشان را به مبارزه ترغیب مینمایند. گروه حدادی تا کنون دو آلبوم به نامهای «شهروند جهانی» و «عصر مدرن» انتشار داده و قرار است آلبوم سوم را نیز به تاریخ 20 اپریل 2015 منتشر کند.
در کنار کارزار میلیونها هنرمند تجارتی که در اندکترین مدت توسط رسانههای امپریالیستی به شهرت جهانی رسیدهاند، هنرمندان باوجدانی نیز وجود دارند که تن به تسلیم نداده و مردمیبودن را بر زندگی مجلل و لوکس ترجیح میدهند. گروه «کدور حدادی و باندش» خود را متعهد به مردم میداند و با اشتراک در راهپیماییهای مردمی با آنان همصدا شده، سرود میخوانند و شعار میدهند. با این شیوه هنری در فضای سیاسی مظاهره، معترضین خسته را به «شورشیان خوشحال» مبدل میکند. درست همان چیزی که نظامهای ضدمردمی از آن وحشت دارند.
هنرمندان نقش گرانبهایی در بلندبردن آگاهی سیاسی مردم و مبارزه علیه نظامهای مستبد بازی میکنند. هنرمند نمیتواند غیرسیاسی باشد، آنانی اکت «غیرسیاسی» بودن میکنند، ناخودآگاه یا آگاهانه در خدمت سیاست استبدادگر که عامل این نابرابریهاست قرار دارند. اینگونه هنر مانند مواد مخدر افکار کتلههای وسیع اجتماع را منحرف نموده به هذیانهای بیهوده مصروف ساخته و راه را برای تحول جامعه و رهایی از یوغ استبداد دشوار میسازد.
وقتی به کلبه ویرانه خود بنگریم و هنرمندان ضدمردمی چون وحید قاسمی، فرهاد دریا و نظایر شان را با آنانی که سوگند مردمی خورده اند، مقایسه کنیم انسان مالامال از تنفر میشود. آنان با هنر شان مردم را در زدودن زنجیرهای غلامی کمک میکنند و علیه غولهای مردمستیز میرزمند، اما وجدان جمعی از هنرمندان ما را هیچ مقدار درد و ماتم و سیهروزی هموطنان شان تکان نمیدهد. فرهاد دریا آب و نانش را «بیسیاست میخورد»، مردم را به سازش و تسلیم فرا خوانده فریاد میزند «بیا که نارنجی شویم»! وحید قاسمیای که آهنگهایش سرودملی اوباشان و جانیان گردیده، با بیشرمی باورنکردی آدمکشان معلومالحال را «قاصد عطر و عسل» خوانده به مردم وعده دروغین میدهد که به خاینان مسبب بربادی وطن رای دهند تا «گشنگی را گم کند / سنگ را گندم کند / راه ما را گامهایش راه ابریشم کند
ویدیو